Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

برنامه ریزی کنکور 1404 (کلیک کنید)

مفهوم آماتور در برابر حرفه ای

تفاوت فرد آماتور و حرفه ای
زمان حدودی مطالعه : 7 دقیقه ⏱

در مغز همه هم دوره ای های من حک شده بود که اگر چیزی قرار است یاد بگیرید الزاماً در مدرسه یا دانشگاه یا مکان خاصی مثل آموزشگاه باید یاد بگیرید و چیزهایی مثل خودآموزی و آماتور بودن بی معنی بود، اما در سن ۲۵ سالگی من مفهومی را برای خودم با دیدن دانشمندان آماتور خلق کردم که اسم آن را پژوهشگر آزاد گذاشتم.

آشنایی با مفهوم آماتور بودن

معمولاً ما افرادی که تازه کار، کم تجربه و غیر خبره هستند را آماتور می نامیم اما این نام گذاری غلط است و برخی به غلط آماتور بودن را با خودآموز بودن نیز اشتباه می گیرند.

در زبان فرانسوی قدیم واژه (amator) یعنی عاشق که برگرفته از ریشه لاتین آن یعنی (amatorem) است که معنی عاشق می دهد و پنج مفهوم زیر را در بر می گیرد:

۱- کسی که مهارتی را به شکل کامل به جهت علاقه یاد می گیرد نه برای کسب پول و درآمد
۲- کسی که با ذوق و شوق مهارت یا دانشی را به تنهایی دنبال می کند و با آن به شهرتی می رسد
۳- مطالعه دانشی بدون پرداخت هزینه در مراکز آموزشی به قصد شوق و علاقه و رشد فکری
۴- ارائه هنر یا مهارتی مانند نواختن موسیقی یا ورزش بدون قصد مالی
۵- فرد کم تجربه که یک مهارت یا دانش را صرفاً به جهت خدمت و نه به قصد پول درآوردن پیش می برد

تعریف شخص آماتور

در تمامی ۵ معنی بالا یک تعریف نهفته قرار دارد که من آماتور بودن را در جمله زیر به شکل یک تعریف یونیک شخصی درمی آورم:

فردی که کار خاصی را در حدود کمال و آزادانه و بدون وابستگی مطلق به مکان و شخص خاصی براساس علاقه و بدون نیت مالی و کسب درآمد دنبال می کند یک آماتور است.

از تعریف بالا می توان خیلی افراد را آماتور دانست، مثلاً یک قهرمان کشتی که کارش گچبری ساختمان است یک کشتی گیر آماتور است و یا یک عکاس خبره که عکس های زیبایش را در شبکه های اجتماعی در معرض دید دیگران قرار می دهد اما شغل اصلی اش پزشکی است یک عکاس آماتور است.

آماتورها نیاز به مکان خاص و فرد خاصی برای یادگیری و دنبال کردن علاقه شان ندارند و در بسیاری از مواقع مهارت و دانش بالاتری نسبت به افراد حرفه ای در آن کار دارند و قهرمانان کار خود هستند.

در بیوگرافی محمد قاسمی شما می بینید که بزرگترین جهش فکری من در درک همین مفهوم رقم خورد.

چه ایرادی دارد کسی دانشگاه نرود اما کتاب های ادبیات را در سطح بسیار بالایی مورد مطالعه قرار دهد ؟
آیا چون او مدرک دانشگاهی ندارد ما نباید دانش او را ارزشمند تلقی کنیم و به کار بگیریم؟

چه ایرادی دارد که یک برنامه نویس از سر علاقه یک زبان برنامه نویسی را کامل یاد بگیرد؟
آیا چون او مدرک دانشگاهی ندارد ما نباید وی را دارای مهارت بدانیم؟

بیوگرافی محمد قاسمی

در مقابل مفهوم آماتور مفهوم حرفه ای (Professional) قرار دارد که البته باید بگویم که کلمه حرفه ای معانی زیادی دارد و در اینجا من فقط به معنی خاص آن می پردازم

تعریف شخص حرفه ای

دقت کنید که کلمات بار معنایی مشخصی دارند و تعریفی که در پایین می بینیم تعریف خاص کلمه ی حرفه ای است و یک تعریف یونیک شخصی است:

فردی که کار خاصی را در حدود کمال با نیت کسب درآمد دنبال می کند را فرد حرفه ای می گوییم.

همان قهرمان کشتی آماتور از راه گچبری خانه کسب درآمد می کند و حرفه او گچبری است، پس می توان به او گفت یک قهرمان کشتی آماتور و یک گچبر حرفه ای
همان عکاس آماتور از راه پزشکی کسب درآمد می کند و حرفه او پزشکی است، پس می توان به اون گفت یک عکاس آماتور و یک پزشک حرفه ای

معمولاً افراد حرفه ای از فردی ذی صلاح یا مکان ذی صلاح گواهی تصدیق مهارت دارند و برای یادگیری یا حرفه خانوادگی آن ها آن مهارت بوده و یا در آموزشگاه یا دانشگاه به آن مهارت دست یافتند و تعهدات اخلاقی ویژه ای هم در این خصوص دارند.

قدر مسلم در خیلی از شغل ها نمی توان به شکل آماتور وارد شد و فعالیت کرد، چرا که نیازمند آموزش هایی است که هرگز اخلاقی نیست آزادانه آموزش داده شوند. مثلاً هرگز ما نمی توانیم یک پزشک آماتور داشته باشیم، چون پزشکی تقریباً تمام وقت زندگی یک پزشک را می گیرد و اگر از آن کسب درآمد نکند نمی تواند زندگی کند و ضمناً آموزش هایش نیز باید در بالین بیمار انجام شود که چنین آموزشی اگر هم در دسترس یک فرد آماتور باشد صرفاً به جهت پژوهش می تواند از آن بهره ببرد نه به جهت تشخیص پزشکی و نسخه دادن به بیمار.

اینجا نکته ای نیز پدید می آید، آن هم این است که مثلاً اگر فردی به شکل آماتور عکاسی چیره دست است و برای عکاسی استخدام می شود دیگر او را آماتور نمی نامیم ؟
در تعریف گفتیم که فرد آماتور بدون هدف مالی این کار را دنبال می کند، اما اگر موقعیت مالی برایش پدید آمده که از مهارت آماتوری اش کسب درآمد کند نمی توان گفت او از دایره آماتورها خارج شده است چون هدفش در ابتدا کسب درآمد نبوده همواره او را آماتور می نامیم.

مساله اینجا نیت افراد از دنبال کردن کار است ، اگر نیت دنبال کردن یک کار کسب درآمد باشد آن کار حرفه ای است و اگر نیت کسب درآمد نباشد و حتی در برخی موارد هزینه بر نیز باشد آن کار آماتور است.

وظیفه دانشگاه ها در برابر آماتورها

در دانشگاه ها مفهومی وجود دارد به نام ادبیات خاکستری (gray literature) که به معنی یافته هایی است که بر اساس سلسله مراتب و روش علمی که دانشگاهی ها بر آن نظارت دارند حاصل نشدند.

در واقع این ادبیات خاکستری همان یافته های پژوهشگران آزاد یا آماتورها است.

در گذشته نه چندان دور به دلایلی اجازه ورود ادبیات خاکستری را به متون و ژورنال های علمی نمی دادند، اما با گسترش اینترنت و گسترش جهان اطلاعات، یک تغییر عمده در بینش مدیریت دانشگاه ها پدید آمد و آن این بود که باید به ادبیات خاکستری هم توجه کرد و یافته های آماتورها در خیلی از موارد یافته هایی بسیار غنی تر از یافته های حرفه ای های داخل دانشگاه هستند.

بیوگرافی محمد قاسمی

وظیفه دانشگاه در برابر یافته های آماتورها که در اصطلاح خودشان ادبیات خاکستری است به شرح زیر است:

۱- از مالکیت معنوی یافته های آماتورها مراقبت و صیانت کند و به صرف اینکه این یافته ها در دانشگاه تایید شده است نام آماتوری که آن یافته ها را بدست آورده است از ژورنال های رسمی خود حذف نکنند.

۲- ارائه شاخص های واضح و سنجه های واضح برای مردم که کمک کند آماتورهای خبره از آماتورهای غیر خبره شناسایی شوند تا ادبیات خاکستری به ادبیات زرد تبدیل نشود.

۳- همراهی مالی و تجهیزاتی در پژوهش های آزاد علمی آماتورها برای توسعه علم

۴- تاسیس واحد آماتوری و باز گذاشتن فضای پژوهشگری آزاد برای افراد خبره غیر دانشگاهی برای آکادمیک کردن پژوهش های آزاد و آماتوری

امیدوار هستم که در آینده ای نزدیک در سراسر کشور شاهد این باشیم که کلی فرد ماهر آماتور در حال آموزش هستند

من فکر کنم بالاخره دانشگاه ها و مدارس باید آرام آرام یاد بگیرند که در این جهان اطلاعات مساله خودآموزی مستقل از آن ها یک مساله جدی است و بسیار معنادار است.

مساله اخلاق در سنجش دانش آماتورها

ما بسیار زیاد شاهد این هستیم که فردی دارای کلی مدرک دانشگاهی و آموزشگاهی است اما هیچ مهارتی ندارد و احتمالاً تجربه این را هم داشته اید که کلاسی ۲۰۰ ساعته شرکت کنید و هیچ چیز از آن یاد نگیرید اما مدرک معتبر دریافت کنید.

و شخصاً شاهد بودم که یک برنامه نویس بدون هیچ مدرک دانشگاهی یا آموزشگاهی و صرفاً با خودآموزی و کاملاً آماتور آنچنان بحرانی را در یک پروژه حل کرد که هیچ کس توان حل آن را نداشت یا عکاس آماتوری را دیدم که حرفه اش در صنایع نفت بود اما عکس هایی از کویر انداخته بود که می شد آن ها را با نام انسل آدامز در نمایشگاه ها فروخت.

در جلسات کتابخوانی ۱۰ نفره که حول یک موضوع فلسفی بحث می شود، هم افراد با مدرک تحصیلی آکادمیک فلسفه که شغلش تدریس فلسفه است حضور دارند هم افراد آماتور با مطالعه بالا در فلسفه حضور دارند و در بسیاری موارد می بینیم که افراد آماتور بسیار بسیار مفاهیم را بهتر تشریح می کنند و ارتباطات را بهتر باز می کنند.

این نه از ارزش مدارک تحصیلی می کاهد و نه از ارزش آماتوری می کاهد

واقعیت این است که سنجش دانش و مهارت یک فرد با مدرک دانشگاهی و یک فرد آماتور یکسان است

آیا یک آماتور می تواند حرفه ای شود ؟

جواب این سوال پر تکرار واضح است، بله … و اضافه کنم که اینجا قرار نیست دائم با کلمات بازی کنیم.

مساله ی حرفه ای شدن در این است که سطح مهارت در حدی باشد که بتوان خدمات ارائه داد تا بابت خدمات پول گرفت و اگر آماتوری مهارت بالایی دارد می تواند آن مهارت آماتوری خود را در جهت کسب درآمد استفاده کند و تبدیل به یک حرفه ای شود و چه بسا یک حرفه ای بسیار قدرتمند شود.

بیوگرافی محمد قاسمی

مثلاً اگر روزی کارمند حرفه ای یک شرکت بازاریابی را اخراج کنند اما او یک عکاس ماهر آماتور باشد، می تواند از این مهارت آماتوری اش به صورت حرفه ای استفاده کند و کسب درآمد کند و کلاً بگوید من یک عکاس حرفه ای هستم.

خیلی از تغییر شغل ها به همین شکل انجام می شود که فردی آماتور بسیار قدرتمندی در یک مهارت است و ترجیح می دهد حرفه اش را رها کرده و مهارت آماتوری اش را تبدیل به حرفه اش کند که بیشتر از زندگی لذت ببرد چون همانطور که گفتیم فرد آماتور از روی علاقه مهارت را یاد گرفته است.

آیا می توان یک آماتور دانشگاهی بود؟

جواب این سوال هم بله است و باید بگویم این سوال دقیقاً زمانی پدید می آید که ما آماتوری را با خودآموزی اشتباه می گیریم.

فردی یک وکیل حرفه ای است اما علاقمند می شود که روانشناسی هم یاد بگیرد و تصمیم می گیرد برود دکتری روانشناسی بگیرد اما اصلاً نمی خواهد وارد مقوله ی درمان بیمار شود و کار بالینی کند.

فردی یک وکیل حرفه ای است اما علاقمند می شود که روانشناسی هم یاد بگیرد و تصمیم می گیرد برود دکتری روانشناسی بگیرد اما اصلاً نمی خواهد وارد مقوله ی درمان بیمار شود و کار بالینی کند.

این وکیل حرفه ای در واقع یک دکتر روانشناس آماتور به حساب می آید که روانشناسی را آکادمیک یاد گرفته و اصلاً هم خودآموزی نکرده است اما نیتش کسب درآمد از روانشناسی نیست.

در نتیجه آماتور بودن هیچ تضادی با دانشگاهی بودن ندارد که هیچ ما افراد آماتور دانشگاهی نیز داریم

میدان ندادن به آماتورها طرد نخبگان است

متاسفانه فرهنگ غالب جامعه واقعیت جامعه می شود این حرفی بود که گوستاو لو بن در کتاب مشهور روانشناسی توده ها بیش از ۱۰۰ سال پیش زد و بد نیست که پادکست زیر را در رابطه با طرد نخبگان بر اثر تفکر توده مردم بشنوید.

بد نیست بدانید که گورستان بزرگی از استعدادها بخاطر همین تفکر عامه و توده ای شکل گرفته است که در فایل صوتی بالا توضیحات مفصلی در مورد آن داده شده است.

خیلی از بچه های مدرسه ای در رفتن به دانشگاه و کنکور دادن ماهر نیستند اما استعدادهای فوق العاده ای دارند که اگر به آن ها توجه شود بسیار شکوفا می شوند.

اما تفکر توده مردم این است که مسیر موفقیت از مکانی به نام دانشگاه می گذرد و این واقعیت جامعه شده است.

اتفاقاً موسولینی علاقه خیلی زیادی به موسیو لو بن داشت و اگر بخواهید ریشه های شکل گیری فاشیسم در ایتالیا را ببینید یک جورهایی به علاقه موسولینی به این جمله موسیو لو بن دارد.

ما دقیقاً نوعی فاشیسم در ذهن بچه هایمان می کاریم که وقتی ریشه های زیبایی های وجودی استعدادهای غیر مدرسه ای و علایق غیر آکادمیک شان بیرون می زند مثل سیاه پوشان موسولینی آن ها را در هم بشکنند و دنبال حرفه ای شدن و حرفه بروند.

حال چرا ما یک تفکر توده ای ساختیم که مسیر موفقیت از وسط دانشگاه رد می شود و همه باید یک تخصص داشته باشند و کسی نباید دنبال علایقش برود ؟

اگر بیشتر پای حرف های من بنشینید جواب سوال بالا را خواهید گرفت.

در برنامه ریزی مشکل داری؟

برای 1 جلسه رایگان تلفنی برای آشنایی با دوره برنامه ریزی و چیزهایی که مشاورها نمیگن فرم رو پر کن